حسین آباد جرقویه



سرزمین مادری، گرکویه (جرقویه)

 

سر زمين من سرزمين مادري
چهاركويان گاركويان  جنگجويان
گاركويه چهاركويه جرقويه
جرقويه سرزمين من همان مام وطن
در ميان چون گرفته تو را خاك ديرين كشورم ايران زمن
تاركت بر كوه قاضي چون نگين است بر سر انگشتري
هان بياوز بلندايش رصد كن چرخه نيلوفري
گربه پايش بنگري گاوخان همان درياي ژرف
در ميانش ورطه و انواج هست اما ندارد مشتري
چون كه بهرام در پي گور به كامش رفت پنهان گشته شد از جانب هر منظري
پهنه ات از خاك سيان و پيكان گيوان و آذر خواران باختري
وز اسپند داران و رامشن دستگرد و مالواگرد خاوري
از حسين آباد و نيك آباد محمد آباد و حسن آباد
وز احمد آباد و كمال آباد و ديگر آباديان را در بري
غارشاه قنداب و تخت سرخ چشمه دستگرد و مالواگرد در جنوب خاوري
رشته كوه نو جوان و تخت صنمبر كوهك و پهنه وحش در شمال باختري
گرچه تن خشكي دريغا وجانت را عطش بگرفته ليك
گربه خاك و جايگاهت بنگري دُر والا گوهري
آن همه دژهاي ديرين آن همه جوي ها و كاريزان خشك
روزگاري را به ياد آرند از سر سبزي و خرمي سر زمين برتري
در ورايت اصفهان وندر كنارت يزد و استان پارس
خود گواهي مي دهد بر مردمان خرد و كلان اندر ميان كشوري
مردماني سخت كوش و مهربان زيبا سخن در خاك تو
جان فشاني كرده اند پايداري كرده اند بر فرهنگ ديرين و زبان مادري
گويش بومي تو بر خود كند اين افتخار از نام خود
نه به تُرك و تازي و بيگانگان داده مقام سروري
از دل آباديانت نامها برخاسته نامهاي باستاني و كياني را بدان آراسته
هر كدام ياد آور نام وسال بنايند عزيزا چه زيبا بستري
شهر پيكان يادگار از دوره اشكانيان دركنار رشته كوه محمد نوجوان
شنبه بازارش پر از تيروكمان هر گوشه اش يك اژدري
رامشن شهر بهرام شهر خدا و رامين تبار رامشهر باستاني را بُدَش يك شهسوار
مردمانش پر تلاش و ساعي اند بركار صنعت صنعت گري
برسيان وارد شدي چون با وقار رسم و آيين شصت و ششم را يادار
در كنارش آرميده سيد و سالار امام زاده شاه عبدالمظفري
نام گيوان پور گودرز گيو پهلوان نامي ايران زمين
هست كنون نصرآباد پيروز بادژ ديرين پيكري
آذران آن شوكت نور اهورايست اي آذرخواران عزيز
نور آتشگاه خاموشت فروزان از مزار شاه مراد پر زنور و انوري
اسپند و اسپنديان اسفنداران موكب مؤبدان و والابخردان
باور مردمانست با سپند باشي بري از هر بلا و اَخگري
دستگرد باستاني نامدارو جاوداني پهنه ي آتشگاهت بي فروغ است و نهاني
دُر غلطان مي تراود از تنت از يگانه چشمه ات اي بديده گوهري
مالواگرد نامت به گل آذين شده دسته هاي گل به هم گلچين شده
چشمه ات جاري و آهنگين شده كي به خاطر آورم از گل نام بهتري
قارنه كرانه ساحل درياي باستان تنت سيلي خور امواج بوده در اَلستان
زكويت رفته اند جمع عشاق و مستان زكوهت پرسم چشم به راه كه هستي و منتظري
حسين آباد دستاني به خاكت خفته اند نام آوران مردان سيستان اَلا اي سرو بستان
حسين آباديان همچون يل سيستان تهمتن رستم دستان به نام حيدركرار برآرند بانگ الله واكبري
شهر نيكان نيك آباد نامي و بزرگ يَنگواي مابدي اي نازنين نامت سترگ
پا فراسوي تاريخ كهن دارند مردمت از زبان بومي مادري وزبيان پارسي دري
حسن آباد حَصُنواي وسطي مياني توگويي دربر اَفلا كياني
به دژ كوهت نازند مردمانت به برج ديدبان منصوب و مفتخري
احمد آباد اي خاك سلطان مسيحائي تباراي كه داري مأذن ماه بانو در منار
چون به خاكت آرميد سلطان مسيحي در مزار ورنه در اين سرزمين هست نشان ديگري
محمد شهر در بر رشته كوه قاضي توگوئي زيبا شهركان سازي
وامانده ره پويانت بياد آرند از چشم انداز زيباي تخت صَنمبري
كمال آباد و يخچال و خارا يكي در كمال و يكي چون سنگ خارا
دگر بردسير است و دل آرا كه هر يك بر دگر گويد زمن والاتري
(مبارك آباد مباركباد سعادت آباد سعادت باد وحيدرآباد و گنج آباد و حرث آباد)
همه آباديان زرين خاك اندو والا مكان همه نيكو مكانند و همه تاج سري
سرودم اين چكامه به عزم وصل يكتا گوهري
زجان و دل گويم اي وطن از من نداري عاشق و عاشق تري
مرا در خاك وطن بستر خوش است نه در ديار ديگري
رضايم من رضا هستم رضا خاك تربتم گردد سر زمين مادري
 

 

پاورقی چکامه سرزمین من

 
بوسه هر دم می زنم بر خاک پاکت ای وطن

ای سرای آریایی مردم شیرین سخن

من به خود می بالم از خاک اهورایی تو در انجمن

از کران کوه ها وز کران دشت ها گویمت ای نازنین زیبای من

من به تعبیر چهار کوه  و گارکوه  یا جنگجو گفتمت ای خاک من

زانکه اغیار به غارت برده اند نام تو را از یاد من

ای جوانان برنا ،ای سروران ،ای پیران اندیشمند ،یاران من

نام زیبایی گزینید بر این سرزمین دوستان من

سرفرازیم وسرافرازی کنیم با نام زیبای وطن

شهرت و آوازه ات باد تا ابد در دل ایران زمن
 
محمد رضا فردوسي حسينابادي- زمستان 90

دوستان و بازديدكنندگان مي توانند به پاس اين شعر زيبا و زحمات گران سنگ وي، چاكمه هاي خود را در همين پست قرار دهند.


نظرات شما عزیزان:

عبدالله داستانپور
ساعت21:53---5 تير 1391
دست مریضا فکر نمی کردم از دیارما نیز کسی باشد که دیار ما را معرفی کند درود بر شما

محمد علی صلصالی حسین آبادی
ساعت11:27---28 اسفند 1390
احسنتم تبارک ا... جناب آقای فردوسی دست مریضاد.سال نوی حضرتعالی هم پیشاپیش مبارک.

عباس نوریان- مدیر مسئول ماهنامه رامشه
ساعت20:24---18 اسفند 1390
با سلام


از شعر خوب جناب فردوسی و از وب سایت زیبایتان تشکر می شود . امیدوارم با تعامل بتوانیم در شناساندن منطقه محروممان قدمی برداریم.
پاسخ:حتما.بنده هم خيلي خوشحال ميشم با شما دوستان با ذوق در جنوب منطقه همكاري داشته باشم.و اعتقاد دارم با كنار گذاشتن احساس محدود و گرايش به ديد منطقه اي به همراه تخصص مي تونيم در حفظ و ارتقاي منطقه سهيم باشيم.جناب آقاي نوريان خوشحال ميشم شماره تماسي از شما داشته باشم.به اميد ديدار.......


حسن منصوري
ساعت11:42---13 اسفند 1390
به قول اصفهانيا:دستتو بوسيدم.براي شما آرزوي موفقيت ميكنم.

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: مجتبي صلصالي حسين آبادي | تاريخ: شنبه 12 اسفند 1390برچسب:, | موضوع: <-CategoryName-> |